دل نوشته

نوشته های ادبی و شخصی و ........

دل نوشته

نوشته های ادبی و شخصی و ........

۰۲

ضرب گشتم در تو پس از خویشتن کم می شوم

آه! خوشحالم که دارم با تو مدغم می شوم

 

سیب های بو سه ات را ٬ سرخ دندان می زنم

گرچه حوَایم ولی شک نیست آدم می شوم

 

ابر باشی ابر خواهم گشت ای محبوب من

تو به هر شکلی که خواهی بود من هم می شوم

 

ای طلای قیمتی لختی به من فرصت بده

تو طلا می خواهی ام؟...یک لحظه... دارم می شوم

 

عشق مانند مسیحا در درونم زاده شد

صد غزل عیسی سرودم ٬ آه مریم می شوم

 

تا بلرزم قهر چشمان تو را ٬ در ذات خویش

پایکوبان ٬ لرز لرزان ٬ رعشه بم می شوم

 

تا تو را دارم ندارم هیچ کمبودی عزیز

بیشتر می خواهمت وقتی ز خود کم می شوم

۰۱

با هزار و یک ترفند .....
شاخه گلی مصنوعی را
در میان گلهای شاداب گلدانت
پنهان کردم
و بر دفتر خاطراتت نوشتم :
تو را دوست خواهم داشت
تا زمانی که آخرین گل گلدانت پژمرده شود.
* سفر برایم هیچ چیز 
جز دلتنگی ندارد
اما زندگی به من آموخت ...
برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز
باید قدری از آن دور شد.
* شاید این را تا به حال
هیچ کس به تو نگفته باشد !
اما می خواهم که بدانی...
بزرگترین شانسی که که اطرافیانت آورده اند ،
به دنیا آمدن تو بوده است
ببخش که زودتر نگفتم !!!
* آن گاه که ....
ضربه های تیشه زندگی را
بر ریشه آرزوهایت حس می کنی
به خاطر بیاور که ...
زیبایی شهاب ها
 از شکستن قلب ستارگان است !!!
* با اشتیاقی تمام نشدنی به آن پایین نگاه می کرد
به یاد نداشت که چند میلیون سال است که هر روز عاشقانه این کار را  انجام می دهد
گرم می شود و .... می سوزد
دلش می خواست بیشتر بماند
از دیدن جریان زندگی سیر نمی شد
ولی زمان چشم پوشی بود ...تا فردا
ناگزیر با دلتنگی غروب کرد و ... شب فرا رسید