دل نوشته

نوشته های ادبی و شخصی و ........

دل نوشته

نوشته های ادبی و شخصی و ........

اشنایی

یه باغ بزرگ که در وسط این باغ یه عمارت بسیار جالب با چند قسمت مختلف قرار داره.بالای این عمارت یه کلاه فرنگی ابی کمرنگ هستش که اطراف ان رو مه سفیدی پوشونده و کلاه فرنگی مثل نگین می درخشه.این عمارت سه طبقه داره با اطاق های زیاد.اطاق اسباب بازی ها،کتابخانه،اطاق کار من و خیلی اطاق های دیگه. 

دور خانه یه تراس یه متری کشیده شده .دور تا دور عمارت در باغ پر از چمن و گل است .یه الا چیق چوبی و یه تاب و منزل کوچکی در گوشه ای برای باغبان.و یه صندلی چوبی روی تراس کنار یه پنجره ای که یه گلدان کوچک اون رو زینت داده،قرار داره و با وزش نسیم بازی میکنه.یه هوای خنک بهاری.یه نسیم تازه.وسکوت پر صدا و من تنها هستیم .شما هم می ای؟

نظرات 2 + ارسال نظر
کسرا جمعه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:52 ق.ظ http://www.saze-biseda.blogfa.com

سلام ویسنا جان تبریک میگم عزیزم متن جالبی بود منتظر مطالب قشنگت هستم

امید دوشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 01:58 ق.ظ http://whiterose.blogsky.com

وای چقدرقشنگ

چه چیز به نظرت قشنگ بوده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد