دل نوشته

نوشته های ادبی و شخصی و ........

دل نوشته

نوشته های ادبی و شخصی و ........

۷-مرگ شاپرک

امروز همین طور که روی مبل حصیری توی باغ نشسته بودم و چای می خوردم و طعه گس چای رو با همه ی وجودم مزه مزه میکردم و از زندگی لذت میبردم یه شاپرک توجه ام رو به طرف خودش جلب کرد. 

یاد اون روز پر از خالی افتادم.روز مرگ شاپرک .روزی که باید اعتراض میکردم و خاموش شدم. 

اون روز یه شاپرک اومده بود تو انوبوس اولش ساکت نشست ولی بعدش مدام پر میزد.یه خانم از ترس یه دختری با یه تیکه دستمال شاپرک رو گرفت و کشت. 

همه دیدن ولی هیچ کس از اون خانم یا دختر خانم سوال نکرد که به چه گناهی باید اینطور شاپرک بمیره؟ 

مرگ شاپرک پر از غم و سکوت بود. 

توی خاموشی و غربت مرد.با ظلم و خود خواهی یه انسان. 

فکر میکنی روزانه چقدر از این شاپرک ها میمیرن؟ 

چقدر ادمها هستن که شاپرک درونشون رو به این راحتی میکشن؟ 

کاش قدر اینها رو بدونیم و از بودنمون لذت ببریم.کاش به شاپرکهای وجود هم احترام بگذاریم. 

و حرف اخر اینکه کاش نگذاریم هیچ شاپرکی به این غربت و غم دچار مرگ بشه.نگذاریم بمیره.  

نظرات 1 + ارسال نظر
ِآتین شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:10 ق.ظ http://smallcinema.blogfa.com

وای چرا اینقدر همه احساساتی میشن .........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد