وقتی از خواب بیدار شدم دیدم پنجره اتاقم بازه!
گلدونها آب داده شدن.
بوی نم بارون همه جا رو گرفته و چقدر هوا خنک شده!
احساس کردم دوباره متولد شدم چقدر بی وزن و رها و شاد بودم.رفتم پایین توی باغ وای خدای من!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دلم می خواست با همه ی جونم داد بزنم متشکرممممممممممممممممممم خداجون ن ن ن ن ن ن ن ن
دستهامو باز کرده بودم و مثل بچه ها چرخ میزدم تو حیاط وایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی خدا جون دوست دارم چقدر خوشبختم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چقدر من خوشبختم!
با یه بارش بارون
با یه بارش برف
با یه اتفاق نچندان غریب میشه دوباره متولد شد و زندگی رو بویید و از اون لذت برد.
هنوز هوا خیلی روشن نشده.
ولی روز خوبی شروع شده.
انگار خدا همه ی بدی های منو بخشیده و بهم دوباره فرصت داده تا جبران کنم!
انگار من از جایی که دوسش داشتم دور بودمو الان بهش رسیدم!
واقعا چطور بگم ممنونم تا حداقل کمی خودم احساس کنم جبران خوبی هات باشه؟
سلام ویسنا خانوم ممنون که به وبلاگ من سر زدید
شما هم خوب می نویسید و بلاگ خوبی دارید امیدوترم در اینده موفق باشید
خوبه که موسیقی دوست دارین منم بگی نگی دستی توش دارم البته نه زیاد
موفق و سبز باشید بازم ممنون از حضور سبزتون